در ۲۰۰ روز معاملاتی گذشته، شاخص داوجونز و S&P 500 در ۵۰ مورد بهطور همزمان در مسیرهای متضاد حرکت کردهاند؛ رقمی که از بحرانهای مالی قبلی مانند سقوط اوراق قرضه در سال ۱۹۹۴ و ترکیدن حباب داتکام در سال ۲۰۰۰ فراتر میرود.
دلیل اصلی این واگرایی، وزن بالای سهام شرکتهای بزرگ فناوری در S&P 500 است. این شاخص تقریباً یکسوم خود را به شرکتهایی اختصاص داده که از رشد هوش مصنوعی سود میبرند، در حالی که داوجونز، که وابستگی کمتری به فناوری دارد، در دو سال گذشته ۱۷ درصد از رشد S&P 500 عقب مانده است. این نوع شکافهای بین شاخصها معمولاً نشانه تغییرات مهم در بازار هستند و اغلب با اصلاحات قیمتی همراه میشوند.
این اختلاف دوباره توجه تحلیلگران را به شاخص داوجونز جلب کرده است. برخی معتقدند که این شاخص، به دلیل روش محاسبه خاص خود که بر اساس قیمت سهام است و تنها ۳۰ شرکت را شامل میشود، دیگر نمیتواند بازتاب دقیقی از وضعیت بازار باشد. در مقابل، ترکیب فناوریمحور S&P 500 ممکن است تصویر واقعیتری از روند بازار ارائه دهد.
کارشناسان هشدار دادهاند که اگر ارزشگذاری سهام فناوری بیش از حد باشد، احتمال اصلاح بازار افزایش مییابد. اما اگر سرمایهگذاران از سهام فناوری خارج شوند و به صنایع دیگر مانند صنعت و مالی روی آورند، داوجونز ممکن است رشد کند، اما این روند میتواند حرکت صعودی S&P 500 را کاهش دهد.
هنریک سیبرگ، اقتصاددان، هشدار داده است که اگرچه شاخص S&P 500 به بالاترین سطح تاریخی خود رسیده است، اما این وضعیت میتواند پیشزمینهای برای یک سقوط جدی باشد. افزایش نوسانات بازار و حرکت گسترده سرمایهها تنها بر نگرانیها درباره یک سقوط قریبالوقوع افزوده است.