کسب سود را میتوان هدف اصلی کلیه فعالیتهای معاملاتی تریدرها و سرمایهگذاران بازار رمزارزی و سایر بازارهای مالی به شمار آورد. موفقترین معاملهگران برای اطمینان از دریافت سود مدنظر، صرفه مالی هر پروژه را مورد ارزیابی قرار میدهند؛ نقطه سر به سر (BEP) در بازار مالی نیز روشی برای تجزیه و تحلیل وضعیت اقتصادی حاکم بر ارز دیجیتال مورد نظر است. بسیاری از تریدرها با استفاده از تحلیل کارآمد نقطه سر به سر در بازار مالی، زمان رسیدن به مرحله کسب سود را پیش از ورود به معامله تخمین میزنند و با یک برنامهریزی اصولی از این نقطه خنثی عبور میکنند. با ما در این مقاله از بلاگ کیف پول من همراه باشید تا با مفهوم نقطه سر به سر در بازار مالی بیشتر آشنا شوید.
نقطه سر به سر (BEP) چیست؟
موفقیت در هر بازار مالی مستلزم تسلط کامل بر اصطلاحات و روشهای تحلیلی موجود در آن بوده و به همین دلیل است که عناوینی همچون صفر تا صد اصطلاحات ارز دیجیتال که تا حالا نمیدانستید و عناوین مشابه مورد یاد شده به عنوانهای پر سرچ این روزهای موتورهای جستجو تبدیل شدهاند. نقطه سر به سر (Break even point) نیز یکی از این اصطلاحات به شمار میرود که تکنیکی برای تحلیل و بررسی وضعیت بازار است. در یک تعریف بسیار ساده از نقطه سر به سر در بازار مالی میتوان آن را نقطهای معرفی نمود که در آن نقطه میزان سود و ضرر باهم برابر میشوند!
به عنوان مثال فرض کنید که قصد دارید وارد حوزه ماین بیت کوین شده و از این طریق به کسب درآمد برسید؛ در چنین حالتی، اولین کاری که باید انجام دهید ارزیابی میزان سود و ضرر بالقوهای است که در پیش روی شما قرار دارد. اگر متوجه شوید که مقدار سود دریافتیتان از این فعالیت برابر با میزان هزینههای پرداختی است، در چنین حالتی با وضعیت نقطه سر به سر مواجه خواهید بود و این فعالیت شما هیچ عایدی برای شما نخواهد داشت.
البته ناگفته نماند که نباید ریشه اصطلاح نقطه سر به سر (BEP) را در دنیای ارز دیجیتال جستجو کرد؛ چراکه این اصطلاح، یک اصطلاح رایج در حوزه حسابداری و کلیه امور مالی بوده و تعریفی که در حسابداری برای آن در نظر گرفته شده است نیز به شرح زیر میباشد:
به هنگامی که هزینه کل (شامل هزینههای متغییر و ثابت) با درآمد کل برابر گردد، با وضعیت نقطه سر به سر در بازار مالی مواجه خواهیم بود.
مفهوم نقطه سر به سر در بازار رمزارزها
محاسبه نقطه سر به سر یا همان BEP کاربردهای مختلفی داشته و میتواند در حوزه انجام معاملات رمزارزی نیز مفید واقع شود. در واقع معاملهگران ارز دیجیتال میتوانند از این ابزار تحلیلی به منظور تعیین محدوده سود و ضرر استفاده نمایند. به عنوان مثال اگر شما قصد خرید بیت کوین را داشته باشید، در قدم اول و پیش از انجام معامله باید پارامترهایی همچون میزان سرمایهای که در اختیار دارید، کارمزد تراکنش و قیمت بیت کوین را به دقت مورد بررسی قرار دهید.
حال در قدم بعدی با استفاده از این دادهها و استفاده از فرمول محاسبه نقطه سر به سر در بازار مالی، قادر خواهید بود زمان رسیدن به سود را تخمین زده و متناسب با آن و تحلیل منطقی انجام گرفته، درباره سرمایهگذاری یا عدم سرمایهگذاری بر روی این ارز دیجیتال تصمیم درستتری را اتخاذ کنید؛ درنتیجه امکان طراحی استراتژی معاملاتی ارز دیجیتال با استفاده نقطه سر به سر وجود دارد.
علاوه بر معاملهگران، ماینرها و استخراج کنندگان رمزارزها نیز میتوانند از نقطه سر به سر به منظور تشخیص سود و زیان عملیات ماین بهره ببرند. در این حالت، استخراج کنندگان باید هزینههای خرید دستگاهها و سختافزارهای ضروری ماین، هزینه برق و قیمت فعلی ارز دیجیتال را برای محاسبه نقطه BEP در نظر بگیرند.
نحوه محاسبه نقطه سر به سر در بازار مالی
برای محاسبه نقطه سر به سر در بازار مالی نوظهور دنیای کریپتوکارنسی میتوان از فرمول زیر استفاده کرد:
نقطه سر به سر = هزینه ثابت کل ÷ (قیمت هر واحد – هزینه متغییر هر واحد)
در این فرمول منظور از هزینه ثابت کل، هزینهای بوده که همواره ثابت است و ارتباطی به نوسان قیمتی ارز دیجتال ندارد به عنوان مثال هزینه خرید سختافزارهای ماین در این دسته از هزینهها جای میگیرند. هزینه متغییر نیز به هزینهای گفته میشود که برای خرید هر واحد یا ماین آن صرف میگردد که هزینه برق در بحث استخراج رمزارزها را در این دسته جای میدهند. منظور از قیمت هر واحد هم قیمتی بوده که رمزارز مورد نظر در حال حاضر در آن قیمت مورد معامله قرار میگیرد.
برای درک بهتر روند محاسبه این نقطه سر به سر یک مثال عملی را مورد بررسی قرار میدهیم: فرض کنید قصد استخراج یک ارز دیجیتال را دارید که هزینه ثابت خرید تجهیزات آن برابر با هزار دلار، هزینه متغییر (برق و غیره) 2 دلار و قیمت هر واحد از این ارز دیجیتال نیز 5 دلار است:
3 = 2 – 5
334 = 3 ÷ 1000
در چنین حالتی، این ماینر پس از استخراج 334 واحد از این ارز دیجیتال به نقطه سر به سر رسیده و استخراج بیشتر از این حد موجب کسب سود و استخراج کمتر از آن موجب تحمیل ضرر خواهد شد. به بیان بهتر، فروش 334 واحد از این رمزارزهای استخراج شده (با فرض ثابت باقی ماندن قیمت رمزارز مورد نظر) هزینههای کل فرآیند استخراج را پوشش داده و فروش هر واحد بیشتر از این مقدار چیزی جز سود نخواهد بود.
محدودیت های نقطه سر به سر
نقطه سر به سر در بازار مالی با وجود آن که ابزاری کارآمد برای اتخاذ تصمیمات صحیح و منطقی معاملاتی به شمار میرود، اما محدودیتهای خاصی نیز دارد که به هنگام استفاده از آن، نباید این محدودیتها را نادیده گرفت. یکی از اصلیترین محدودیتهای در نظر گرفته شده برای این ابزار تحلیلی، به مسئله عدم قطعیت در پیشبینی هزینهها و درآمد ارتباط دارد. طبیعتاً نوسانات حاکم بر بازار مالی تأثیر بسیار مهمی بر نقطه سر به سر خواهد داشت و برای داشتن تصویری دقیق از نقطه سر به سر در بازار مالی نیازمند بهروزرسانی مداوم محاسبات هستیم. این در حالیست که نوسان قیمتی مهمترین ویژگی بازار ارز دیجیتال بوده که محاسبه چنین نقطهای را در بازار رمزارزی دشوارتر از سایر بازارهای مالی میسازد.
از سوی دیگر، مدل نقطه سر به سر متناسب با فرضیات سادهسازی شده ایجاد میگردد و بسیاری از عوامل کلیدی من جمله سطح رقابت موجود، تأثیر بازار، تغییرات هزینههای متغییر مثل گران شدن هزینه برق مصرفی و مواردی از این دست در آن به دقت مورد ارزیابی قرار نمیگیرند؛ در نتیجه برای تحلیل بهتر و دقیقتر وضعیت باید از نگاه تک بعدی فاصله گرفته و در کنار محاسبه نقطه سر به سر به سراغ استفاده از سایر ابزارهای تحلیلی نیز برویم تا با دیدی روشنتر به وادی خرید و فروش ارز دیجیتال ورود کنیم.
کاربردهای نقطه BEP در بازارهای مالی
به طور کلی نقطه سر به سر در بازار مالی از دو منظر میتواند به ما کمک کند و این دو کاربرد اصلی نیز به شرح زیر هستند:
- تحلیل حالات مختلف سرمایهگذاری: نقطه سر به سر این امکان را در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد که پروژههای مختلف را با همدیگر بررسی کرده و میزان بازدهی هر یک از آنها را مورد ارزیابی قرار دهند. طبیعتاً داشتن یک دید مقایسهای از وضعیت سود کلی چندین پروژه میتواند شما را به سمت یک تصمیم صحیح و سودآور هدایت نماید.
- مدیریت ریسک: با استفاده از نقطه سر به سر میتوان حداقل حجم معاملاتی را که برای سودآوری لازم است را تعیین نمود. حجم معاملاتی زیر این نقطه، حد ضرر و نقطه بالای آن حد سود ما را شکل خواهد داد که چنین امری مستقیماً به کاهش مدیریت ریسک معاملاتی و افزایش احتمال سودآوری خواهد انجامید.
نقطه سر به سر؛ ابزاری کارآمد برای تحلیل و کسب سود
ما در این مقاله تلاش نمودیم تا ابزار تحلیلی نقطه سر به سر را به زبان ساده مورد بررسی قرار دهیم و همان طور که در مطالب فوق مشاهده کردید، با استفاده از این ابزار تحلیلی قادر خواهید بود از وضعیت سود و زیان خود در بازار فعلی اطلاع یافته و متناسب با دادههای موجود استراتژی معاملاتی خود را تنظیم کنید. البته لازم به ذکر است که استفاده از ابزار تحلیلی نقطه سر به سر نیز همچون سایر ابزارهای تحلیلی نیازمند دقت بالا و درک عمیق است و نباید تنها معیار ما برای تصمیمگیری در معاملات رمزارزی یا ورود به حوزه استخراج رمزارزها باشد. یک تصمیمگیری صحیح معاملاتی مستلزم استفاده از تکنیکهای تحلیلی متعددی است تا جوانب معامله مورد نظر بیشتر روشن گردد. حال که با مفهوم نقطه سر به سر در بازار مالی ارز دیجیتال بهتر آشنا شدید، نظر شما درباره آن چیست؟ آیا نتایج حاصل از آن میتواند در معاملات رمزارزی قابل اعتنا باشد؟ برای ما بنویسید.