در عصر ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی پر نوسان، درک و تحلیل صحیح عوامل موثر بر قیمت دارایییها اهمیت حیاتی پیدا کرده است. یکی از مدلهای مورد توجه در این زمینه، مدل استاک-تو-فلو (Stock-to-Flow) است. این مدل به بررسی نسبت موجودی (ذخایر) به جریان تولید (عرضه) یک دارایی میپردازد و بر این اساس، رفتار قیمتی آن را پیشبینی میکند.
مدل استاک-تو-فلو نقش مهمی در درک ماهیت کمیاب و ارزشمند دارایییهایی همچون طلا و بیتکوین ایفا میکند. این مدل با محاسبه نسبت موجودی به جریان تولید، امکان ارزیابی دقیقتر قیمت بالقوه این دارایییها را فراهم میآورد. درک این مدل و کاربردهای آن در تحلیل بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال، موضوع مهمی است که در این مقاله از بلاگ کیف پول من مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
نسبت موجودی به جریان (Stock to Flow) چیست؟
نسبت موجودی به جریان (Stock to Flow) یک مفهوم اقتصادی است که برای اندازهگیری کمیابی یک کالا یا دارایی استفاده میشود. این نسبت از تقسیم موجودی کل یک کالا (Stock) بر میزان تولید سالانه آن (Flow) به دست میآید. به عبارت دیگر، این نسبت نشان میدهد که چند سال طول میکشد تا موجودی فعلی یک کالا با نرخ تولید فعلی دوباره تولید شود. هر چه این نسبت بالاتر باشد، آن کالا کمیابتر است.
برای مثال، در بازار طلا، موجودی کل طلا در جهان ثابت است و سالانه مقدار محدودی طلا استخراج میشود. بنابراین، نسبت موجودی به جریان طلا بالا است، که نشاندهنده کمیابی و ارزش بالای آن است. این نسبت به خصوص در بازارهای مالی و سرمایهگذاری برای ارزیابی ارزش داراییهایی مانند طلا و بیتکوین مورد استفاده قرار میگیرد، زیرا به سرمایهگذاران کمک میکند تا درک بهتری از پتانسیل افزایش قیمت این داراییها داشته باشند.
نحوه تأثیر مدل موجودی به جریان (Stock to Flow) بر قیمت بیت کوین
مدل موجودی به جریان (Stock to Flow) یکی از مشهورترین مدلهای اقتصادی برای تحلیل و تعیین قیمت بیت کوین است. این مدل بر اساس این فرضیه کار میکند که کمیابی یک دارایی تأثیر مستقیمی بر ارزش آن دارد. در این مدل، نسبت موجودی به جریان (Stock to Flow Ratio) برای بیتکوین با تقسیم کل موجودی بیتکوین (که تاکنون استخراج شده) بر میزان تولید سالانه آن (تعداد بیتکوینهای جدیدی که هر سال از طریق فرآیند استخراج به وجود میآیند) محاسبه میشود.
در بیتکوین، هر چهار سال یک بار، پدیدهای به نام "هاوینگ" (Halving) رخ میدهد که طی آن، پاداش استخراج هر بلوک به نصف کاهش مییابد. این امر باعث کاهش نرخ تولید بیتکوینهای جدید میشود و به همین دلیل، نسبت موجودی به جریان بیتکوین به مرور زمان افزایش مییابد. هر چه این نسبت بالاتر باشد، بیتکوین کمیابتر میشود که به نظریه مدل Stock to Flow میتواند منجر به افزایش ارزش آن شود.
بر اساس این مدل، وقتی که عرضه جدید بیتکوین کاهش مییابد (به دلیل هاوینگ)، فشار عرضه بر قیمت کاهش مییابد و در نتیجه، اگر تقاضا ثابت بماند یا افزایش یابد، قیمت بیتکوین تمایل به افزایش پیدا میکند. این مدل به طور تاریخی توانسته است به خوبی قیمت بیتکوین را پیشبینی کند، اما باید توجه داشت که قیمت بیتکوین تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد و مدلهای اقتصادی تنها یکی از ابزارهای تحلیل هستند.
منتقدان این مدل نیز معتقدند که Stock to Flow نمیتواند تمام جنبههای پیچیده بازار بیتکوین را در نظر بگیرد. برای مثال، این مدل تأثیرات روانشناختی، مقررات دولتی، پیشرفتهای تکنولوژیکی، و تغییرات در پذیرش عمومی را به خوبی در نظر نمیگیرد. با این حال، مدل Stock to Flow همچنان یکی از ابزارهای محبوب در میان تحلیلگران و سرمایهگذاران برای پیشبینی قیمت بیتکوین است و به عنوان یک شاخص از کمیابی و ارزشگذاری طولانیمدت آن استفاده میشود.
فرمول نسبت موجودی به جریان (Stock to Flow)
نسبت موجودی به جریان (Stock to Flow) با تقسیم موجودی کل (Total Stock) بر تولید سالیانه (جاری) محاسبه میشود. این نسبت به ما نشان میدهد که با نرخ تولید فعلی، چند سال طول میکشد تا به اندازه موجودی کنونی، تولید صورت گیرد. به عنوان مثال، نرخ تولید سالانه طلا تقریباً 3000 تن است و موجودی فعلی طلا در جهان حدود 185000 تن برآورد میشود. اگر این اعداد را در فرمول فوق قرار دهیم:
SF = stock / flow
185,000 / 3,000 = ~62
این عدد نشان میدهد که با نرخ تولید فعلی، حدود 62 سال زمان لازم است تا به اندازه موجودی فعلی طلا استخراج شود. هر چه این عدد بزرگتر باشد، نشاندهنده کمیابی بیشتر آن دارایی است. اکنون میتوانیم این مفهوم را در مورد بیتکوین بررسی کنیم. در حال حاضر، حدود 18 میلیون بیتکوین در گردش است و روزانه حدود 900 بیتکوین جدید تولید میشود که در مجموع سالانه به 328,000 بیتکوین میرسد. با جایگذاری این اعداد در فرمول، نتیجه زیر به دست میآید:
18,000,000 / 328000 = ~55
عدد 55 نشان میدهد که با نرخ تولید فعلی بیتکوین، 55 سال طول میکشد تا موجودی فعلی بیتکوین دوباره تولید شود. این مقدار برای بیتکوین کمتر از طلا است؛ اما باید توجه داشت که بیتکوین تحت فرآیند هاوینگ قرار میگیرد، در حالی که طلا چنین فرآیندی ندارد. آخرین هاوینگ بیتکوین در سال 2020 رخ داد که باعث شد نرخ تولید روزانه به 900 بیتکوین کاهش یابد و در آن زمان حدود 18,375,000 بیتکوین در گردش بود. در نتیجه، نسبت موجودی به جریان بیتکوین به 55 رسید که به نسبت طلا نزدیک شد. این کاهش در عرضه بیتکوین از طریق فرآیند هاوینگ، کمیابی آن را افزایش داده است. هاوینگ بعدی بیتکوین در سال 2024 رخ خواهد داد و انتظار میرود که نسبت موجودی به جریان بیتکوین به 113 برسد. در حالی که نسبت موجودی به جریان طلا تقریباً ثابت و برابر با 62 است، بیتکوین به دلیل فرآیند هاوینگ همچنان به سمت کمیابی بیشتر حرکت میکند.
اجزای نمودار مدل موجودی به جریان (Stock to Flow)
- قیمت پایانروز (Price end of day):
قیمت پایانروز به قیمت روزانه یک ارز یا دارایی اشاره دارد. این قیمت در پایان هر روز کاری محاسبه و ثبت میشود. قیمت پایانروز بر اساس عرضه و تقاضا در بازار تعیین میشود و معمولاً به عنوان مبنای تحلیلهای تکنیکال و مطالعات قیمتی استفاده میشود. این قیمت نشاندهنده آخرین نرخی است که یک ارز یا دارایی در روز معاملاتی خاصی داشته است.
- موجودی به جریان 10 روزه (Stock to Flow 10 days) و موجودی به جریان 463 روزه (Stock to Flow 463 days):
موجودی به جریان یک شاخص مهم در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال ارزها و دارایییها است. این شاخص نسبت موجودی (ذخایر) به جریان تولید (عرضه) را نشان میدهد. موجودی به جریان 10 روزه و 463 روزه به ترتیب نسبت موجودی به جریان تولید در بازههای زمانی 10 روزه و 463 روزه را مشخص میکنند. این شاخصها برای بررسی کمیابی و کیفیت ارزها و دارایییها مورد استفاده قرار میگیرند.
- قیمت مدلی با استفاده از سختی شبکه (Diff model price):
قیمت مدلی با استفاده از سختی شبکه به قیمتی اشاره دارد که بر اساس مدل موجودی به جریان و سختی شبکه محاسبه میشود. سختی شبکه به میزان محاسبات و انرژی لازم برای استخراج (ماینینگ) یک ارز دیجیتال اشاره دارد. این قیمت مدلی بر اساس روابط ریاضی و اقتصادی بین موجودی، جریان تولید و سختی شبکه محاسبه میشود و به عنوان یک قیمت هدف یا پیشبینی قیمت آتی در نظر گرفته میشود.
چگونه میتوان از مدل استاک-تو-فلو در سرمایهگذاری استفاده کرد؟
برای استفاده از مدل استاک-تو-فلو در سرمایهگذاری، میتوان به موارد زیر توجه کرد:
شناسایی داراییهای با نسبت استاک-تو-فلوی بالا: این مدل بیشتر بر داراییهای کمیاب مانند طلا و بیتکوین تمرکز میکند. بنابراین سرمایهگذاران باید به دنبال داراییهایی با نسبت استاک-تو-فلوی بالا باشند.
ارزیابی نسبت استاک-تو-فلو: برای هر دارایی، نسبت استاک (ذخیره) به فلو (تولید ساالنه) را محاسبه و ارزیابی کنید. هر چقدر این نسبت بیشتر باشد، دارایی کمیابتر و ارزشمندتر خواهد بود.
پیشبینی تغییرات در نسبت استاک-تو-فلو: با توجه به عوامل مؤثر بر تولید و ذخیره هر دارایی، تغییرات احتمالی در نسبت استاک-تو-فلو را پیشبینی کنید. این میتواند به ارزیابی آینده قیمت کمک کند.
سرمایهگذاری بلندمدت: با توجه به اینکه مدل استاک-تو-فلو بر بلندمدت تمرکز دارد، سرمایهگذاری بلندمدت بر روی داراییهای با نسبت استاک-تو-فلوی بالا میتواند رویکرد مناسبی باشد.
تنوع بخشی پرتفوی: در کنار سرمایهگذاری بر اساس مدل استاک-تو-فلو، تنوع بخشی پرتفوی با سایر داراییها نیز حائز اهمیت است.
نقاط قوت و ضعف مدل استاک-تو-فلو چیست؟
نقاط قوت و ضعف مدل استاک-تو-فلو به شرح زیر است:
نقاط قوت:
- تمرکز بر کمیابی دارایی: این مدل بر کمیابی داراییها به عنوان یک عامل مهم در تعیین ارزش آنها تمرکز دارد. این رویکرد برای داراییهای محدود مانند طلا و بیت کوین مفید است.
- سادگی و قابل فهم بودن: مدل استاک-تو-فلو نسبتاً ساده و قابل فهم است و میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا به شکل منطقی به ارزیابی داراییها بپردازند.
- پیشبینی بلندمدت: این مدل بر روی تحلیل بلندمدت تمرکز دارد و میتواند به سرمایهگذاران در پیشبینی تغییرات آتی قیمتها کمک کند.
مطلب پیشنهادی: بیت کوین یا طلا، کدام یک بهتر است؟!
نقاط ضعف:
- عدم توجه به عوامل دیگر: مدل استاک-تو-فلو صرفاً بر نسبت ذخیره به تولید ساالنه تمرکز دارد و به عوامل دیگر مؤثر بر قیمت مانند تقاضا، هزینهها و رقابت توجه نمیکند.
- محدود بودن به داراییهای کمیاب: این مدل بیشتر برای ارزیابی داراییهای کمیاب مانند طلا و بیتکوین کاربرد دارد و نمیتواند به خوبی داراییهای بینهایت عرضهشونده را ارزیابی کند.
- عدم توجه به عوامل روانشناختی: این مدل عوامل روانشناختی مؤثر بر قیمتها همچون نوسانات احساسی بازار را نادیده میگیرد.
در مجموع، مدل استاک-تو-فلو یک چارچوب تحلیلی مفید است اما نباید به تنهایی مبنای تصمیمگیری سرمایهگذاران قرار گیرد و باید با سایر عوامل مؤثر بر قیمت ترکیب شود.
نتیجه نهایی
در نهایت میتوان گفت که مدل استاک-تو-فلو یک چارچوب تحلیلی مفید برای ارزشگذاری داراییهای کمیاب مانند طلا و بیتکوین است. این مدل بر این فرضیه استوار است که هر چه نسبت ذخیره به جریان تولید ساالنه یک دارایی بیشتر باشد، ارزش آن نیز افزایش مییابد.
در مورد بیتکوین، ویژگیهای منحصربهفرد آن از جمله محدودیت عرضه و نرخ تولید ثابت، موجب شده است که این ارز دیجیتال از منظر مدل استاک-تو-فلو در موقعیت مطلوبی قرار داشته باشد. این امر باعث میشود که بسیاری از طرفداران این مدل، بیتکوین را دارای ارزش ذاتی بالا و پتانسیل افزایش قیمت در درازمدت بدانند. درنتیجه، مدل استاک-تو-فلو میتواند ابزار مفیدی برای ارزیابی و سرمایهگذاری بر روی داراییهای کمیاب همچون بیتکوین باشد.