یکی از رویاهای اصلی معاملهگران بازارهای مالی این است که همپا با تریدرهای بزرگ، به انجام معاملات و خرید و فروش داراییهای مالی بپردازند. طبیعتاً هر معاملهگری متناسب با سطح دانش و تجربهای که دارد به سراغ استفاده از استراتژیهای معاملاتی متفاوتی میرود؛ استراتژیهایی که مبتنی بر تحلیل تکنیکال انجام میگیرند.
یکی از این استراتژیها پرایس اکشن RTM نام دارد که هم مبتنی بر تحلیل تکنیکال بوده و هم آرزوی دیرینه معاملهگران را برآورد میسازد. با توجه به محبوبیت یافتن استفاده از استراتژی ترید پرایس اکشن RTM که قیمت را مهمترین عامل تعیین وضعیت یک دارایی قلمداد میکند، ما این مقاله از بلاگکیف پول من را به بررسی جامع مفهوم پرایس اکشن RTM استراتژی معاملاتی آن اختصاص دادهایم. اگر شما هم در این زمینه کنجکاو هستید، تا انتهای این مطلب ما را همراهی کنید.
مفهوم پرایس اکشن به زبان ساده
پرایس اکشن (Price Action) نوعی استراتژی معاملاتی در بازارهای مالی بوده که توجه خود را بر حرکات قیمتی یک ارز دیجیتال یا دارایی دیگر برای پیشبینی حرکات آتی بازار متمرکز ساخته است. به بیان بهتر، در پرایس اکشن برخلاف تحلیل تکنیکال توجهی به میانگینهای متحرک (MA) نمیشود و تمرکز اصلی بر روی قیمت واقعی است. در نتیجه در استراتژی پرایس اکشن با بررسی شاخصهای تحلیل فنی پیچیده سروکار نخواهیم داشت، بلکه آنچه هدف مطالعه و ارزیابی قرار میگیرد، قیمت دارایی است.
منطق طرفداران پرایس اکشن این است که کلیه اطلاعات لازم در ارتباط با یک دارایی در ارزش فعلی آن نهفته است. البته خود پرایس اکشن به عنوان استراتژی مادر شناخته میشود و آن را میتوان به انواع مختلفی تقسیم کرد که پرایس اکشن RTM یکی از آنهاست. تحلیلگران علاقهمند به استراتژی پرایس اکشن به سراغ استفاده از خط روند و نمودار شمعی برای پیشبینی روندهای آتی رفته و نقاط مهم اشباع خرید و اشباع فروش را مشخص میسازند.
منظور از پرایس اکشن RTM چیست؟
عبارت «پرایس اکشن RTM» در اصل مخفف عبارت «Read The Market Price Action» بوده و معنی خوانش بازار است. این استراتژی معاملاتی همان طور که از نام آن پیداست بر روی الگوها و کندلهای قیمتی تکیه کرده است. در واقع در این استراتژی خبری از دادهها و نسبهای ریاضی تحلیل تکنیکال یا دادههای کیفی به دست آمده از تحلیل فاندامنتال نیست؛ بلکه به طور ساده به نمودار قیمتی برای تحلیل وضعیت و پیشبینی روندهای آینده توجه دارد.
این رویکرد افراطی در توجه صرف به دادههای قیمتی موجب شده تا به پرایس اکشن RTM، حرکت قیمت خام (Raw Price Movement) نیز گفته شود. به هنگامی که تمام توجه خود را معطوف به نمودار قیمتی میکنیم تصویری واضح از میزان عرضه و تقاضا در بازار ظاهر میشود که متناسب با این داده میتوان موقعیتهای معاملاتی را مشخص کرد. آنچه که یک تحلیلگر پرایس اکشن RTM در نمودار قیمتی به دنبال آن میگردد، شناسایی نقاطی است که در آنها سطح ورود به بازار و خروج از آن به شکل حجیم صورت میگیرد.
با شناسایی نقاط یاد شده، تحلیلگر به خوبی تشخیص خواهد داد که نقاط ورود و خروج معاملهگران بزرگ بازار کجا بوده و از آنها برای کسب سود بیشتر کمک خواهد گرفت.
مزایا و معایب استفاده از استراتژی پرایس اکشن RTM
پرایس اکشن RTM نیز در نوع خود دارای مزایا و معایبی است که بررسی آنها میتواند به کاربران کمک کند تا متوجه شوند که آیا ایم استراتژی معاملاتی مناسب آنهاست یا خیر! این مزایا و معایب به شرح زیر هستند:
مزایای پرایس اکشن RTM | معایب پرایس اکشن RTM |
ارائه دیدگاهی عمیق از وضعیت بازار | زمانبر بودن تشخیص برخی از الگوها |
سادگی و عدم نیاز به تحلیلهای پیچیده | افزایش احتمال ارائه تفاسیر احساسی |
امکان شناسایی نقاط اشباع خرید و اشباع فروش | نیازمند داشتن تجربه کافی در تشخیص احساسات بازار |
سازگار با بازارهای مالی و داراییهای مختلف |
|
نحوه تحلیل نمودار قیمتی در پرایس اکشن RTM
گفته شد که هدف از پرایس اکشن RTM چیزی جز شناسایی نقاط ورود و خروج سنگین در نمودار قیمتی نیست و برای تشخیص این نقاط باید به سراغ تحلیل رفتار کندلها برویم. برای استفاده از استراتژی ترید RTM شما باید قدرت کندلها را با همدیگر مورد مقایسه قرار دهید. برای این منظور باید دو کندل قیمتی موجود در کنار هم را در نظر بگیرید. اگر بدنه کندل سمت راست، بیش از نیمی از بدنه و سایه کندل سمت چپ را در بربگیرد، در این حالت گفته میشود که کندل سمت راست غالب است.
از طرفی رنگ این کندلها نیز روشنکننده این است که غلبه یاد شده با فروشندگان بوده یا خریداران! اصولاً در تحلیل به سبک پرایس اکشن RTM با دو نوع کندل قیمتی مومنتوم و بیس سروکار داریم. کندل مومنتوم به تحلیلگر کمک میکند تا متوجه شود که غلبه در بازار به نفع خریداران یا فروشندگان است. البته توجه داشته باشید که هرچه بدنه کندل بزرگ و سایه آن کوچک باشد، بدین معنی است که قدرت آن زیاد است.
کندلهای بیس نیز نوع دیگری از کندل هستند که در آن بدنه از سایه کوچکتر است. بهترین حالت در کندل مومنتوم، کندلی بوده که سایه ندارد. این موضوع نشاندهنده این واقعیت است که سطح عرضه و تقاضا به سطح تعادلی رسیده و قدرت دو طرف بازار در حالت توازن و تعادل قرار دارد.
مهمترین الگوهای کندلها در پرایس اکشن RTM
هر شمع و کندل در نمودار قیمتی حاوی 4 مولفه کلیدی قیمت باز شدن، قیمت بسته شدن، حداقل قیمت و حداکثر قیمت است. رنگ کندل نیز اگر سرخرنگ باشد به این معنی است که در کندل مورد نظر فشار فروش بالا بوده و خرسها تسلط کندل را در اختیار داشتهاند. حال اگر رنگ آن سبز باشد، به این معنی است که میزان تقاضا بر عرضه پیشی گرفته و کندل در اختیار گاوهاست.
برخی از الگوهای کندل در تنظیم استراتژی پرایس اکشن RTM کاربرد بیشتری دارند که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
- الگوی انگالفینگ صعودی و نزولی: در انگالفینگ صعودی دو کندل قرمز و سبز رنگ به ترتیب در کنار یکدیگر و در امتداد یک روند نزولی قرار گرفتهاند. در این حالت بدنه کندل سبز رنگ به مراتب بزرگتر از کندل سرخرنگ بوده و میتوان نتیجه گرفت که قدرت از دسترس خرسها خارج شده و گاوها کنترل بازار را به دست گرفتهاند. در انگالیفنگ نزولی نیز دو کندل سبز و قرمز رنگ به ترتیب در کنار یکدیگر و در امتداد یک روند صعودی قرار گرفتهاند. در این حالت بدنه کندل قرمز رنگ بزرگتر از کندل سبز رنگ است. در انگالیفنگ نزولی، اختیار بازار از دست گاوها خارج و آینده بازار به دست خرسها میافتد.
- الگوی کندل Hammer: این الگوی کندل استیک چکش همان طور که از نام آن پیداست، همچون یک چکش دارای بدنهای کوتاه و دم پایینی بلندی دارد. در این کندل، قیمت باز شدن با اوج قیمت برابر بوده و به همین علت دم بالای بدنه اساساً شکل نمیگیرد. مکان اصلی این کندل در نمودار قیمتی در پایان یک روند نزولی بوده و سیگنال روند صعودی بالقوه را صادر میکند که این سیگنال میتواند در استراتژی ترید پرایس اکشن RTM مورد استفاده قرار بگیرد.
- الگوی کندل Doji: الگوی دوجی در اصل یک کندل با بدنه بسیار نازک و دمهای بسیار بلند است که این حالت اصولاً زمانی ظاهر میشود که بازار در حالت عدم تصمیمگیری قرار دارد. شکلگیری چند باره این کندل میتواند سیگنالی برای شروع دورههای Congestion و آمادهسازی برای شروع روندهای قدرتمند آتی باشد.
مهمترین الگوهای قیمتی در پرایس اکشن RTM
بخش دیگر تحلیل قیمتی برای تنظیم استراتژی پرایس اکشن RTM به بحث تسلط بر الگوهای قیمتی و پترنهایی دارد که سازگاری بیشتری با این استراتژی معاملاتی دارند. در ادامه به معرفی این الگوها در نمودار قیمت میپردازیم:
- سقفها یا کفهای دوقلو: الگوی سقفهای دوقلو (Double top) شامل دو سقف قیمتی تقریباً هم سطح متوالی با یک اصلاح قیمتی به فاصله زمانی کوتاهبوده که ظهور آن در نمودار قیمتی میتواند به معنای معکوس شدن روند صعودی بازار و شروع یک روند نزولی باشد. کفهای دوقلو (Double bottom) نیز شامل دو کف قیمتی تقریباً همسطح به فاصله زمانی کم بوده و برعکس سقفهای دوقلو نشاندهنده پایان روند نزولی است.
- الگوی Head & Shoulders: الگوی سروشانه اصولاً در انتهای یک روند صعودی شکل میگیرد و شامل دو قله قیمتی تقریبا همسطح (شانهها) و یک اوج قیمتی بالاتر (سر) در میان آنهاست. شکلگیری چنین الگویی در نمودار قیمتی میتواند صادر کننده سیگنال نزولی باشد و حتماً باید در استراتژی پرایس اکشن RTM به آن توجه شود. البته توجه داشته باشید که الگوی سر و شانه معکوس نیز به معنای پایان روند نزولی و احتمال شروع یک روند صعودی است.
طراحی استراتژی پرایس اکشن RTM
حال که متوجه شدید کندلهای مومنتوم به دو دسته Rally (صعودی و سبز رنگ) و Drop (نزولی و قرمز رنگ) تقسیم میشوند. براساس این اطلاعات نمودار قیمتی در ارسال سیگنال حرکت قیمت با چهار حالت زیر مواجه خواهد بود:
- حالت DBD: ابتدا کندل قرمز و نزولی + سپس کندل بیس و تعادل بازار + کندل نزولی و قرمز رنگ (کاهش قیمت)
- حالت RBR: ابتدا کندل سبز و صعودی + سپس کندل بیس و تعادل بازار + کندل صعودی و سبز رنگ (افزایش قیمت)
- حالت RBD: ابتدا کندل سبز و صعودی+ سپس کندل بیس و تعادل بازار + کندل نزولی و قرمز رنگ (کاهش قیمت)
- حالت DBR: ابتدا کندل قرمز و نزولی + سپس کندل بیس و تعادل بازار + کندل صعودی و سبز رنگ (افزایش قیمت)
این کندلها و حالتها میتوانند مبنای تحلیلی تریدر در استراتژی پرایس اکشن RTM قرار بگیرند. البته در برخی موارد ممکن است شاهد شکلگیری یک کندل بیس در میان دو کندل صعودی و نزولی نباشیم که در این حالت تغییرات قدرت به نفع خریداران یا فروشندگان با شدت بالاتری رخ میدهد.
مطلب پیشنهادی: تفاوت های تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن
پرایس اکشن RTM؛ استراتژی بر مبنای تحلیل قیمت!
پرایس اکشن RTM بر خوانش بازار و قیمتها متمرکز است و همین موضوع باعث میشود که دست تحلیلگر در انتخاب استراتژیهای معاملاتی مختلف باز باشد. البته این شیوه تحلیلی با توجه به وابستگی آن به ذهنیت تریدر و بالا بودن احتمال ارائه تحلیلهای احساسی مورد انتقاد نیز قرار گرفته است؛ اما در صورتی که شخص تجربه و مهارت کافی در حوزه شناسایی احساسات حاکم بر بازار داشته باشد، این انتقاد برطرف خواهد شد.
بنابراین، به یاد داشته باشید که میزان دقت تحلیل پرایس اکشن RTM کاملاً به میزان دقت و مهارت شخص گره خورده است و گزینه چندان مناسبی برای تریدرهای مبتدی به شمار نمیرود! نظر شما درباره پرایس اکشن RTM چیست؟ آیا تاکنون از پرایس اکشن برای طراحی استراتژی معاملاتی خود استفاده کردهاید؟ نظرات خود را برای ما بنویسید.