در سالهای اخیر، بازار ارزهای دیجیتال به یکی از پویاترین و پرنوسانترین بازارهای مالی جهان تبدیل شده است. این بازار که با سرعت زیادی رشد کرده و به نوعی انقلابی در جهان مالی ایجاد کرده، توجه بسیاری از سرمایهگذاران و تحلیلگران را به خود جلب کرده است. با این حال، تحلیل و پیشبینی تغییرات قیمت در این بازار همچنان چالشی بزرگ باقی مانده است. یکی از نظریههای مطرح در این زمینه، نظریه گام تصادفی (Random Walk Theory) است که بیان میکند تغییرات قیمت در بازارهای مالی به صورت تصادفی و غیرقابل پیشبینی رخ میدهند. اگرچه این نظریه در برخی از بازارهای سنتی ممکن است کاربرد داشته باشد، اما محدودیتها و چالشهایی نیز به همراه دارد که به ویژه در بازارهای نوپای ارزهای دیجیتال مشهود است. این مقاله از بلاگ کیف پول من به معرفی این نظریه چالش ها و محدودیت ها و همچنین تاثیرش بر ارزهای دیجیتال خواهد پرداخت .
معرفی نظریه گام تصادفی و تاثیرش بر ارزهای دیجیتال
نظریه گام تصادفی (Random Walk Theory) یکی از مفاهیم مهم در حوزه اقتصاد و مالی است که در اصل بیان میکند که قیمتهای بازارهای مالی، مانند سهام یا ارزهای دیجیتال، به صورت تصادفی و غیرقابل پیشبینی حرکت میکنند. این نظریه از این فرضیه سرچشمه میگیرد که تمام اطلاعات موجود و قابل دسترس در قیمتهای کنونی بازار منعکس شدهاند و تغییرات قیمت تنها بر اساس اطلاعات جدید و غیرقابل پیشبینی رخ میدهند. به عبارت دیگر، نوسانات قیمتها در بازارهای مالی به گونهای است که هیچ الگوی قابل تشخیصی برای پیشبینی دقیق آنها وجود ندارد.
در زمینه ارزهای دیجیتال، نظریه گام تصادفی میتواند به تحلیل و فهم نوسانات قیمت این ارزها کمک کند. ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین، اتریوم و سایر آلتکوینها به دلیل طبیعت نوظهور و بازارهای نسبتاً کمعمق، نوسانات شدیدی را تجربه میکنند. بر اساس نظریه گام تصادفی، این نوسانات به دلیل اطلاعات جدیدی که به بازار وارد میشود، کاملاً تصادفی و غیرقابل پیشبینی هستند. این موضوع به ویژه در بازارهای ارز دیجیتال که تحت تاثیر اخبار، شایعات، تغییرات قوانین و مقررات، و احساسات سرمایهگذاران قرار دارند، بیشتر نمود پیدا میکند.
تاثیر نظریه گام تصادفی بر ارزهای دیجیتال به این معنا است که سرمایهگذاران نمیتوانند با استفاده از تحلیلهای تکنیکال یا الگوهای گذشته قیمت، حرکتهای آینده بازار را با دقت پیشبینی کنند. این نظریه ابزارهایی مانند تحلیل تکنیکال و فاندامنتال را تا حدی زیر سوال میبرد و بر این نکته تاکید دارد که تلاش برای پیشبینی دقیق قیمتهای آینده به احتمال زیاد ناکام خواهد ماند. این موضوع میتواند به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت و متنوعسازی پورتفولیو تاکید بیشتری کند، به جای تمرکز بر معاملات کوتاهمدت و پیشبینیهای دقیق قیمت.
نظریه گام تصادفی همچنین بر اهمیت مدیریت ریسک و حفظ سرمایه در بازارهای ارز دیجیتال تاکید میکند. با توجه به اینکه نوسانات قیمتها غیرقابل پیشبینی هستند، سرمایهگذاران باید استراتژیهایی را به کار گیرند که بتواند ضررهای احتمالی را کاهش دهد و در عین حال فرصتهای سودآوری را بهینه کند. این امر میتواند شامل استفاده از ابزارهای پوشش ریسک یا تنظیم حد ضرر (Stop-Loss) باشد تا از سرمایه خود در برابر نوسانات غیرقابل پیشبینی محافظت کنند.
به طور کلی، نظریه گام تصادفی با تاکید بر عدم قابلیت پیشبینی دقیق قیمتها، به سرمایهگذاران در ارزهای دیجیتال یادآوری میکند که باید با احتیاط و مدیریت دقیق وارد این بازار شوند و به جای تلاش برای پیشبینیهای دقیق، بر مدیریت ریسک و استراتژیهای بلندمدت تمرکز کنند.
مفاهیم اصلی نظریه گام تصادفی
فرضیه کارایی بازار:
فرضیه کارایی بازار (EMH) به سه دسته تقسیم میشود:
فرضیه کارایی بازار (Efficient Market Hypothesis - EMH) یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه گام تصادفی است که به تحلیل رفتار قیمتها در بازارهای مالی میپردازد. EMH بیان میکند که قیمتهای بازار تمامی اطلاعات موجود و قابل دسترس را منعکس میکنند و بنابراین، هیچ سرمایهگذاری نمیتواند به طور سیستماتیک بازدهی بیشتری نسبت به بازار کسب کند. EMH به سه شکل مختلف دستهبندی میشود:
- شکل ضعیف (Weak Form): در شکل ضعیف فرضیه کارایی بازار، فرض بر این است که تمامی اطلاعات گذشته قیمتها و حجم معاملات در قیمتهای فعلی منعکس شدهاند. بنابراین، تحلیل تکنیکال که بر اساس دادههای گذشته قیمتها و حجم معاملات است، نمیتواند بازدهی بالاتری نسبت به بازار کسب کند. در این شکل، اطلاعات عمومی و محرمانه در قیمتها منعکس نمیشوند.
- شکل نیمهقوی (Semi-Strong Form): شکل نیمهقوی EMH بیان میکند که قیمتهای فعلی نه تنها تمامی اطلاعات گذشته بلکه تمامی اطلاعات عمومی موجود مانند گزارشهای مالی شرکتها، اخبار اقتصادی و دیگر اطلاعات عمومی را نیز منعکس میکنند. بنابراین، استفاده از تحلیل فاندامنتال برای پیشبینی قیمتها و کسب بازدهی بالاتر از بازار بیفایده است. در این شکل، تنها اطلاعات محرمانه و داخلی میتوانند منجر به کسب بازدهی بالاتر شوند.
- شکل قوی (Strong Form): در شکل قوی فرضیه کارایی بازار، فرض بر این است که قیمتهای فعلی تمامی اطلاعات موجود، اعم از اطلاعات گذشته، اطلاعات عمومی و اطلاعات محرمانه و داخلی را منعکس میکنند. بنابراین، حتی دارندگان اطلاعات محرمانه و داخلی نیز نمیتوانند به طور سیستماتیک بازدهی بیشتری نسبت به بازار کسب کنند. این شکل به ندرت در بازارهای واقعی مشاهده میشود، زیرا دسترسی به اطلاعات محرمانه میتواند در برخی موارد منجر به کسب بازدهی بالاتر شود.
هر یک از این اشکال فرضیه کارایی بازار تأثیرات متفاوتی بر استراتژیهای سرمایهگذاری و تحلیل بازار دارند. در شکل ضعیف، تمرکز بر تحلیل تکنیکال ممکن است بیفایده باشد. در شکل نیمهقوی، تحلیل فاندامنتال نیز تأثیری بر پیشبینی قیمتها ندارد. و در شکل قوی، هیچ نوع اطلاعاتی نمیتواند به کسب بازدهی بالاتر منجر شود. این مفاهیم به سرمایهگذاران کمک میکنند تا درک بهتری از نحوه عملکرد بازارهای مالی داشته باشند و استراتژیهای سرمایهگذاری خود را بر اساس سطح کارایی بازار تنظیم کنند.
فرضیه گام تصادفی (Random Walk Hypothesis)
یکی از مفاهیم محوری در حوزه مالی و اقتصادی است که به تحلیل رفتار قیمتها در بازارهای مالی میپردازد. این فرضیه بر این ایده استوار است که تغییرات قیمت در بازارهای مالی به صورت تصادفی و غیرقابل پیشبینی رخ میدهند، مشابه حرکت غیرقابل پیشبینی یک شیء سرگردان. بر اساس این فرضیه، نوسانات قیمتی بعدی مستقل از نوسانات قبلی هستند و هیچ الگوی مشخصی برای پیشبینی دقیق آنها وجود ندارد.
فرضیه گام تصادفی:
- استقلال تغییرات قیمت: فرضیه گام تصادفی بیان میکند که تغییرات قیمت در بازارهای مالی کاملاً مستقل از یکدیگر هستند. به این معنا که تغییر قیمت در یک لحظه خاص هیچ ارتباطی با تغییرات قیمت در لحظات گذشته ندارد. هر تغییر قیمت تنها به اطلاعات جدید و غیرقابل پیشبینی وابسته است.
- بازار کارا: فرضیه گام تصادفی با فرضیه کارایی بازار (Efficient Market Hypothesis - EMH) ارتباط نزدیکی دارد. بر اساس EMH، تمامی اطلاعات موجود و قابل دسترس در قیمتهای فعلی بازار منعکس شدهاند. بنابراین، هیچ سرمایهگذاری نمیتواند با استفاده از اطلاعات موجود بازدهی بیشتری نسبت به بازار کسب کند. این مفهوم بیان میکند که بازارها کارا هستند و قیمتها به سرعت به اطلاعات جدید واکنش نشان میدهند.
- عدم قابلیت پیشبینی دقیق: یکی از نتایج مهم فرضیه گام تصادفی این است که پیشبینی دقیق قیمتهای آینده تقریباً غیرممکن است. زیرا تغییرات قیمت به صورت تصادفی و بر اساس اطلاعات جدید رخ میدهند که غیرقابل پیشبینی هستند. این موضوع به ویژه تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال را زیر سؤال میبرد، زیرا این تحلیلها بر اساس دادههای گذشته و اطلاعات موجود انجام میشوند.
- نوسانات تصادفی: فرضیه گام تصادفی تاکید میکند که نوسانات قیمتها در بازارهای مالی به صورت تصادفی رخ میدهند و هیچ روند یا الگوی قابل پیشبینی در این نوسانات وجود ندارد. این بدان معنا است که افزایش یا کاهش قیمتها مستقل از تغییرات قبلی است و به طور تصادفی اتفاق میافتد.
تأثیر فرضیه گام تصادفی بر استراتژیهای سرمایهگذاری
فرضیه گام تصادفی پیامدهای مهمی برای استراتژیهای سرمایهگذاری دارد. از آنجا که تغییرات قیمتها غیرقابل پیشبینی هستند، تلاش برای پیشبینی دقیق قیمتهای آینده معمولاً بیفایده است. این فرضیه به سرمایهگذاران توصیه میکند که به جای تمرکز بر پیشبینیهای کوتاهمدت، بر استراتژیهای بلندمدت و مدیریت ریسک تمرکز کنند.
سرمایهگذاران باید به جای تلاش برای پیشبینی دقیق قیمتها، به تنوعبخشی پورتفولیو و جلوگیری از تمرکز بیش از حد بر یک دارایی خاص بپردازند. همچنین، استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک مانند تنظیم حد ضرر (Stop-Loss) و پوشش ریسک میتواند به محافظت از سرمایه در برابر نوسانات غیرقابل پیشبینی کمک کند.
کاربرد نظریه گام تصادفی در بازار ارزهای دیجیتال
نظریه گام تصادفی (Random Walk Theory) در بازار ارزهای دیجیتال، همانند سایر بازارهای مالی، کاربردهای مهمی دارد. این نظریه بیان میکند که تغییرات قیمتها به صورت تصادفی و غیرقابل پیشبینی رخ میدهند و تمامی اطلاعات موجود در قیمتهای فعلی منعکس شدهاند. در زیر به برخی از کاربردهای این نظریه در بازار ارزهای دیجیتال میپردازیم:
- تحلیل رفتار قیمت:
نظریه گام تصادفی به تحلیلگران بازار ارزهای دیجیتال کمک میکند تا درک بهتری از رفتار قیمتها داشته باشند. با پذیرفتن این نظریه، تحلیلگران میدانند که نوسانات قیمت تصادفی هستند و تلاش برای یافتن الگوهای قابل پیشبینی در قیمتها ممکن است به نتایج دقیقی نینجامد. - استراتژیهای سرمایهگذاری:
بر اساس این نظریه، سرمایهگذاران در بازار ارزهای دیجیتال باید از استراتژیهای بلندمدت و تنوعبخشی پورتفولیو استفاده کنند، زیرا پیشبینی دقیق قیمتهای آینده تقریباً غیرممکن است. این رویکرد میتواند به کاهش ریسکهای مرتبط با نوسانات شدید قیمت کمک کند. - مدیریت ریسک:
نظریه گام تصادفی بر اهمیت مدیریت ریسک تأکید دارد. سرمایهگذاران در بازار ارزهای دیجیتال باید از ابزارهای مختلف مدیریت ریسک مانند تنظیم حد ضرر (Stop-Loss) و استفاده از قراردادهای آتی و اختیار معامله برای پوشش ریسکهای احتمالی استفاده کنند. - بیاثر بودن تحلیل تکنیکال و فاندامنتال:
با توجه به این نظریه، تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال نمیتوانند به طور مداوم و دقیق تغییرات قیمت را پیشبینی کنند. این امر به سرمایهگذاران یادآوری میکند که نباید به طور کامل به این تحلیلها وابسته باشند و باید استراتژیهای خود را بر اساس مدیریت ریسک و تنوعبخشی تنظیم کنند. - جلوگیری از تصمیمگیریهای احساسی:
نظریه گام تصادفی سرمایهگذاران را تشویق میکند تا از تصمیمگیریهای احساسی و بر اساس هیجانات بازار خودداری کنند. با درک اینکه تغییرات قیمت تصادفی هستند، سرمایهگذاران میتوانند با آرامش بیشتری به نوسانات بازار واکنش نشان دهند و تصمیمات سرمایهگذاری منطقیتری بگیرند. - پذیرش عدم قطعیت:
این نظریه به سرمایهگذاران در بازار ارزهای دیجیتال کمک میکند تا عدم قطعیت را بپذیرند و به جای تلاش برای کنترل یا پیشبینی دقیق بازار، بر مدیریت موثر پورتفولیو و کاهش ریسکها تمرکز کنند. - استفاده از صندوقهای شاخص:
با توجه به اینکه پیشبینی بازار دشوار است، سرمایهگذاران میتوانند به جای انتخاب ارزهای دیجیتال خاص، در صندوقهای شاخص (Index Funds) سرمایهگذاری کنند که عملکرد کلی بازار را منعکس میکنند و ریسکهای مرتبط با انتخاب نادرست را کاهش میدهند. - ارزیابی عملکرد پورتفولیو:
نظریه گام تصادفی به سرمایهگذاران کمک میکند تا عملکرد پورتفولیو خود را به صورت منطقی ارزیابی کنند. به جای انتظار بازدهی غیرمعمول و بالا، سرمایهگذاران میدانند که بازدهی منطقی و مطابق با عملکرد کلی بازار قابل قبول است.
به طور کلی، نظریه گام تصادفی به سرمایهگذاران در بازار ارزهای دیجیتال کمک میکند تا رویکردی منطقی و مبتنی بر مدیریت ریسک اتخاذ کنند، از تصمیمگیریهای احساسی خودداری کنند و به جای تمرکز بر پیشبینیهای کوتاهمدت، بر استراتژیهای بلندمدت و تنوعبخشی پورتفولیو تمرکز کنند.
دلایل طرفداران نظریه گام تصادفی در مورد بیتکوین
طرفداران نظریه گام تصادفی (Random Walk Theory) معتقدند که تغییرات قیمت بیتکوین به صورت تصادفی و غیرقابل پیشبینی رخ میدهند. از جمله دلایلی که این نظریه را در مورد بیتکوین تقویت میکنند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- فرضیه بازار کارآمد (Efficient Market Hypothesis - EMH):
فرضیه بازار کارآمد (EMH) بیان میکند که تمامی اطلاعات موجود و قابل دسترس به سرعت و به طور کامل در قیمتهای فعلی داراییها منعکس میشوند. این فرضیه در سه سطح کارایی ضعیف، نیمهقوی و قوی تعریف میشود. در بازار بیتکوین، طرفداران نظریه گام تصادفی معتقدند که این بازار به طور نسبی کارا است. به این معنا که قیمت بیتکوین به سرعت به اطلاعات جدید واکنش نشان میدهد و این اطلاعات به طور کامل در قیمت فعلی منعکس میشوند. به همین دلیل، پیشبینی دقیق تغییرات قیمت بیتکوین ( BTC ) با استفاده از اطلاعات گذشته یا تحلیل تکنیکال و فاندامنتال دشوار است.
- پویایی بازار:
پویایی بازار به تغییرات سریع و مستمر در قیمتها و حجم معاملات اشاره دارد. این پویایی و نوسانات شدید در بازار بیتکوین باعث میشود که تغییرات قیمت به صورت تصادفی و غیرقابل پیشبینی باشند. به همین دلیل، طرفداران نظریه گام تصادفی معتقدند که تلاش برای پیشبینی دقیق قیمت بیتکوین بینتیجه است و بهتر است سرمایهگذاران بر مدیریت ریسک و استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت تمرکز کنند. بطور کلی طرفداران نظریه گام تصادفی بر این باورند که تغییرات قیمت بیتکوین به صورت تصادفی و غیرقابل پیشبینی رخ میدهند و تمامی اطلاعات موجود در قیمتهای فعلی منعکس شدهاند. فرضیه بازار کارا و پویایی بازار نیز از این دیدگاه حمایت میکنند و نشان میدهند که پیشبینی دقیق قیمتها در بازار بیتکوین بسیار دشوار است. بنابراین، استراتژیهای سرمایهگذاری باید بر مدیریت ریسک و تمرکز بر اهداف بلندمدت متمرکز باشند.
دلایل مخالفانِ گام تصادفی بودن بیت کوین
مخالفان نظریه گام تصادفی در مورد بیتکوین معتقدند که تغییرات قیمت این دارایی به صورت کاملاً تصادفی و غیرقابل پیشبینی نیست و میتوان الگوها و عوامل تأثیرگذار مشخصی را در تغییرات قیمتی آن شناسایی کرد. در زیر به برخی از دلایل مخالفان نظریه گام تصادفی در مورد بیتکوین میپردازیم:
- تحلیل تکنیکال و الگوهای قیمتی:
مخالفان نظریه گام تصادفی بر این باورند که تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) میتواند به پیشبینی تغییرات قیمت بیتکوین کمک کند. این تحلیل شامل بررسی الگوهای قیمتی، حجم معاملات، و شاخصهای تکنیکال میشود. بسیاری از تحلیلگران تکنیکال معتقدند که الگوهای تکراری و قابل پیشبینی در نمودارهای قیمتی بیتکوین وجود دارند که میتوان از آنها برای پیشبینی تغییرات قیمت استفاده کرد.
- عوامل فاندامنتال:
مخالفان نظریه گام تصادفی معتقدند که تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) نیز میتواند به پیشبینی قیمت بیتکوین کمک کند. این تحلیل شامل بررسی عوامل اقتصادی، مالی، و سیاسی است که میتوانند بر عرضه و تقاضای بیتکوین تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، پذیرش بیتکوین توسط شرکتها و کشورها، تغییرات در مقررات، و تحولات اقتصادی میتوانند به صورت قابل پیشبینی بر قیمت بیتکوین تأثیر بگذارند.
- رفتار بازار و سرمایهگذاران:
مخالفان نظریه گام تصادفی معتقدند که رفتار بازار و سرمایهگذاران قابل پیشبینی است. آنها بر این باورند که سرمایهگذاران به اخبار و رویدادها به روشهای قابل پیشبینی واکنش نشان میدهند و این واکنشها میتواند به الگوهای قیمتی منجر شود. به عنوان مثال، اخبار مثبت معمولاً منجر به افزایش قیمت و اخبار منفی منجر به کاهش قیمت میشوند.
- تحقیقات علمی و مطالعات آماری:
برخی از تحقیقات علمی و مطالعات آماری نشان دادهاند که تغییرات قیمت بیتکوین ممکن است دارای الگوهای مشخصی باشد که با نظریه گام تصادفی سازگار نیستند. این تحقیقات شامل تحلیلهای پیچیده آماری و مدلهای ریاضی است که به دنبال شناسایی الگوهای غیرتصادفی در تغییرات قیمت بیتکوین هستند.
- اثر شبکه (Network Effect):
اثر شبکه اشاره به این دارد که ارزش یک شبکه یا دارایی با افزایش تعداد کاربران آن افزایش مییابد. مخالفان نظریه گام تصادفی معتقدند که بیتکوین به دلیل اثر شبکه دارای الگوهای رشد مشخصی است. با افزایش پذیرش و استفاده از بیتکوین، تقاضا برای آن افزایش یافته و قیمت آن نیز به تبع آن افزایش مییابد.
- نوسانات دورهای (Cyclical Volatility):
مخالفان نظریه گام تصادفی معتقدند که بیتکوین دارای نوسانات دورهای است که میتوان آنها را شناسایی و پیشبینی کرد. به عنوان مثال، برخی معتقدند که بیتکوین در دورههای خاصی از سال یا در واکنش به رویدادهای خاص نوسانات بیشتری را تجربه میکند.
بطور کلی مخالفان نظریه گام تصادفی معتقدند که تغییرات قیمت بیتکوین به صورت کاملاً تصادفی نیست و میتوان از طریق تحلیل تکنیکال، فاندامنتال، رفتار بازار، و تحقیقات علمی الگوها و عوامل تأثیرگذار بر قیمت بیتکوین را شناسایی کرد. آنها بر این باورند که با استفاده از این تحلیلها و مطالعات میتوان تغییرات قیمت بیتکوین را تا حدی پیشبینی کرد و از این پیشبینیها برای اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری بهتر استفاده کرد.
محدودیتهای نظریه گام تصادفی برای سرمایهگذاران ارز دیجیتال
حرکات قیمتی در بازار ارز دیجیتال، که اغلب پرنوسان و مبتنی بر حدس و گمان هستند، میتوانند تحت تأثیر عواملی غیر از اطلاعات بنیادی قرار گیرند، مانند تغییرات مقررات و احساسات بازار. این نظریه با فرض اینکه نوسانات قیمت کاملاً تصادفی هستند، وجود روندها یا الگوهایی را که تحلیلگران تکنیکال به دنبال آنها هستند، نادیده میگیرد.
تأثیر بالقوه رویدادهای خارجی، از جمله نقض امنیتی، تغییرات قوانین یا پیشرفتهای تکنولوژیکی، که میتوانند قیمت ارزهای دیجیتال را به شدت تحت تأثیر قرار دهند، یکی دیگر از معایب این نظریه است. نادیده گرفتن الگوهای تکرارشونده توسط این نظریه ممکن است باعث کماهمیت تلقی شدن برخی از شاخصهای بازار شود. علاوه بر این، نظریه گام تصادفی ممکن است مواردی را که قیمتها از ارزش ذاتی خود منحرف میشوند، مانند بازارهای ناکارآمد یا حبابهای قیمتی، در نظر نگیرد. بازارهای ارز دیجیتال که نسبتاً نوپا بوده و تحت تأثیر هیجانات سفتهبازی قرار دارند، مستعد چنین ناکارآمدیهایی هستند.
نتیجهگیری
بازار ارزهای دیجیتال با نوسانات شدید و پیچیدگیهای منحصر به فرد خود، چالشهای زیادی را برای تحلیل و پیشبینی قیمتها به همراه دارد. نظریه گام تصادفی که بر تصادفی بودن تغییرات قیمت تاکید دارد، ممکن است در توضیح برخی جنبههای این بازار ناکافی باشد. این نظریه با نادیده گرفتن عوامل مهمی مانند تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال، روانشناسی بازار، اخبار و رویدادهای خارجی، و الگوهای دورهای، نمیتواند به طور کامل رفتار واقعی بازار ارزهای دیجیتال را توضیح دهد. به همین دلیل، سرمایهگذاران و تحلیلگران نیازمند بهرهگیری از مجموعهای از ابزارها و روشهای مختلف برای تحلیل دقیقتر و پیشبینی بهتر تغییرات قیمت در این بازار هستند.